سایه سپید

داستان سرگشتگی های یک من

سایه سپید

داستان سرگشتگی های یک من

Cleaner 03

سومین داستان از مجموعه آدمکش ------------------------------------------------------------------------------------------------- مرد برای بار چندم اسلحه را در دستش جابه جا کرد و با فشاری که بر آن می آورد پیشانی قربانی اش را هدف گرفت . قربانی دختری بود با موهای بلوند ٫باریک اندام و صورتی جذاب ولی پر از کک ومک . نمیدانست به چه علت مستحق مرگ شده بود ٫ آنهم بدست او . اما هر چه بود باید بسیار مهم بوده که حاضر شده بودند به خاطر راحت شدن از دستش یک حرفه ای را اجیر کنند . اما به من ربطی نداره ٫ مثل همیشه ! اینو با خودش گفت و برای چندمین بار اسلحه را در دستش جابه جا کرد . این جابه جا کردن اسلحه کم کم داشت عصبی اش میکرد . باید هر چه زودتر کار رو تموم کنم . تا حالا هم خیلی وقت تلف کردم . برای آخرین بار به چشمای دخترک بیچاره نگاه کرد و بنگ ! اما هیچ اتفاقی نیوفتاد ! نه اینکه هیچ اتفاقی نیوفته ، اما اون اتفاقی که باید ...... وحشتزده چند بار دیگر هم شلیک کرد ، اما باز هم .... چاره ای نبود باید خودش رو تسلیم میکرد ، این موجود به طور حتم انسان نبود ، شاید یک فرشته ، شاید هم مسیح . زانو زد ، چشماش رو بست . هر لحظه منتظر این بود که با یک ضربه سریع از دست این زندگی نکبتی راحت بشود . اما دستانی که نمیدانست متعلق به کیست او را به بلندشدن راهنمایی کرد . صدا گفت : خوشم آمد ، مثل بچه ها شروع به التماس نکردی ، برات کارای کوچک زیادی دارم ، باید چند تا سنگ ناقابل رو جابه جا کنی . و البته منم میزارم زنده بمونی کوچولو . از اون روز تا به حال سنگهای زیادی رو جابه جا کردم و تا حدودی بزرگتر شدم . ولی از بد روزگار این سنگها همشون مردهای خدا بودند .
نظرات 5 + ارسال نظر
[ بدون نام ] چهارشنبه 4 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 07:05 ب.ظ

سلام با تشکر از زحماتتون اگر می خواهید در مورد:آیا قران از جانب خدا آمده است؟ و یا کاردستی محمد است؟ تناقضات قرآن و اشکالات علمی موجود در متن قرآن و زنان پیامبراسلام!!! و احادیث که نشانگر علم لا یتناهی ائمه!!!... بیشتر بدانید به این ادرس سری بزنیدwww.alcoran.blogsky.com

اسیر فراق چهارشنبه 4 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 10:03 ب.ظ http://sereshk.blogsky.com

سلام....جالب بود... من مطمئنم که در این مورد ها موفق خواهی شد...

اسیر فراق (۲) جمعه 6 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 12:21 ق.ظ http://www.sehresahar.blogsky.com

سلام
ممنون از حضور و لطفتون
داستان جالبی بود
داستانهای قبلی هم همین طور
نویسنده اونا کیه؟
موفق باشید

مصطفی جمعه 6 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 10:47 ق.ظ http://safhehaghighi.blogsky.com

سلام نویسنده وبلاگ alcoran به دنبال حق نیست.چرا که اگر اینگونه بود نظر بنده رو تایید می کرد.من اون نظرو اینجا اوردم تا معلوم شه چرا تایید نشد.

اگر به زعم نگارنده وبلاگ توضیحات و ذکر جزییات آسمون ریسمون بهم بافتن بود دلیلش رو بنده در همان نظر در انتهای مباحث مربوط به تفسیر المیزان گفتم.شاید نویسنده به آن قسمت توجهی نداشته است و یا آنکه آن قسمتهایی از هر نوشته ای را که به مزاج ایشان خوش نیاید قلم می گیرند؟!
یک بار دیگر نیز آن جمله را اینجا ذکر می کنم:
"به این دلیل ذکر جزییات کردم که ظاهرا نویسنده این وبلاگ در بدیهیات نیز دچار مشکل است".اما قلم گیری مطالب و حذفیات آنچه اضافات است (البته بر طبع نویسنده وبلاگ)مطلبی بس جالب توجه و در خور پرسش است!هر چند که جواب این پرسش باز هم توجیهی بیش نمی تواند باشد.شاید آدرس این صفحه برای نویسنده وبلاگ آشنا باشد :
http://www.irib.ir/Occasions/Majlesi%5CMajlesi.htm
چرا که ایشان هر آنچه که در مورد علامه مجلسی (ره) در پاسخ به نظر بنده آوردند از این صفحه است .البته صفحات دیگری نیز همان مطالب را آورده اند که هر کدام خود منبع راهمین صفحه اعلام کردند.مانند سایت تبیان که از این مطالب با ذکر منبع استفاده کرده است.اینجا بحث بحث کپی کردن واو به واو مطلب نیست . بلکه بحث از حذف چند سطری از متن مذکور است که شاید به هنگام کپی کردن مطلب جا افتاده اند!خوانندگان این وبلاگ می توانند به آدرس بالا رجوعی کنند تا خود به وضوح کل متن را مشاهده کنند.بنده آن قسمت حذفی را در ایجا آورده ام تا شاید معلوم گردد چرا تنها این تکه از متن حذف شده است:
اما فرصت کم و مشاغل زیاد او مانع از آن شد که به تصحیح روایات بپردازد. به همین علت در مقدمه چنین نگاشت::
«در نظر دارم که اگر مرگ مهلت دهد و فضل الهی مساعدت نماید، شرح کاملی متضمن بر بسیاری از مقاصدی که در مصنفات سایر علما باشد بر آن (بحارالانوار) بنویسیم و برای استفاده خردمندان، قلم را به قدر کافی پیرامون آن به گردش درآورم.(در اینجا خوانندگان را به قضاوت دعوت می کنم)..»
اگر مطلق و بی عیب ندانستن یک عالم محقق و یا اثری تحقیقی ویا بطور کلی یک انسان به زعم شما سوء استفاده از او یا اثرش است باید همه کتب و رسائل بی چون و چرا مورد پذیرش واقع گردد!یکی از شرایط تحقیق بررسی منطقی و عقلی منبع مورد استفاد در آن تحقیق است.اگر از دید عقل سلیم هم به این موضوع نگاه کنیم و شرایط زمانی علامه و با احتساب مدت زمان نگارش این مجموعه و کارهای دیگر علامه مانند منصب شیخ الاسلامی تربیت شاگردان ترجمه و تالیف کتب دیگرو ... و همچنین عظمت این مجموعه که بالغ بر 100 مجلد است خود به این نتیجه خواهیم رسید که امکان وجود احادیث ناسره در آن وجود دارد( و با توجه به تاریخ این احتمال خیلی بالاست.).اما اینها هیچ یک از ارزش والای این کتاب نمی کاهد.ختم کلام پیرامون این موضوع را مزین به کلام عالم ربانی امام خمینی (ره) (که اتفاقا متخصص این زمینه از معارف الهی نیز هستند) می کنیم:
حضرت امام خمینی(ره) درباره بحارالانوار می فرماید: بحار خزانه همه اخباری است که به پیشوایان اسلام نسبت داده شده، چه درست باشد چه نادرست، در آن کتاب هایی هست که خود صاحب بحار آنها را درست نمی داند و او نخواسته کتاب علمی بنویسد تا کسی اشکال کند که چرا این کتاب ها را فراهم کردی.
اما در مورد اظهارات نویسنده وبلاگ مبنی برحرکت خورشید بر دور محور خود و تعداد روزها و کیفیت آن باید بگویم که اصلا ربطی به آنچه از تفسر المیزان بنده آوردم نداشت و نه خللی به آن گفته ها وارد می کرد.حال آوردن چنین توضیحاتی چه لزومی داشته است معلوم نیست؟!و هدف از طرح این بحث در وبلاگ که دیگر واقعا جالب است:
۱- دوستان عزیز اسلام گرا بدانند اینکه محمد فرموده! خورشید بر مدار معین در حال گردش است با توجه به شواهد تجربی ان زمان .به مطلب عجیبی اشاره نکرده زیرا که همه مردم به این امر واقف بودند. ۲- این مطلب بر همگان روشن شود که با مراجعه به تفسیر قران ها نمی توانند مطالب قران را درک کنند زیرا که همگی با فرض درست بودن مطالب قران و با قصد توجیه کردن مطالب اقدام به نگارش این نوع کتاب ها کرده اند.(همان مطالبی که شما ذکر کردید!)(ما قران را برای اندرز بفهم اسان کردیم ایا کیست که از ان پند گیرد.سوره القمر.ایه۱۷
قبل از آنکه این نظر داده شود بحث بحث اشکال علمی بود همان طور که در پست مطلب آمده:
نتیجه:امروزه می دانیم این زمین است که بدور خورشید می گردد.در گذشته این طور تصور می شد که خورشید بدور زمین می گردد ولی این که خدا به چنین امری اشراف نداشته باعث تعجب است.
بالاخره نویسنده تکلیفش را با خود مشخص نمی کند که مقصودش چیست؟! آیا از نظر علمی دچار مشکل شده یا اینکه از نظر بدیهی بودن! مساله که همه مردم بر آن واقف بودند ولی ایشان پس از 1400 سال در این امر بدیهی (به گفته خودشان)دچار مشکل شدند! اما در مورد تفاسیر هم باز باید با مطالعه بیشتر سخن گفت.اولا مبنای آنها با هم متفاوت و روش ها گوناگون است.مثلا مبنای المیزان که ما از آن نمونه ای ذکر کردیم قرآن به قرآن است.و اینکه تفاسیر به تنهایی حجت نیستند و اشکال اینست که ما پنداریم قرآن کریم کتابیست تک بعدی و تک معنی و 100% دست یافتنی بوسیله عقل متعارف بشری.در صورتی همان طور که خداوند متعال در آیه 7 سوره آل عمران فرموده(در نظر قبل هم آورده شد) متشابهاتی نیز دارد که تفسیر و ترجمه و شرحش جز به دست شخص پیامبر (ص) ممکن نیست همان طور که خداوند در آیه 44 سوره نحل می فر ماید:" قر آن را بر تو فرستادیم تا آنچه را که برای مردم نازل شده است برای ایشان بیان نمایی..." و پس از ایشان نیز مفسرین بلامنازع آن ائمه هدی (ع) هستند.و هیچ کدام از تفاسیر هم آنچه که از جانب خود به آن پرداخته اند را(نه از سیره و سخنان معصومین) در متشابهات محکم ومطلق ندانسته و از راه احتمال بیان نمودند.مانند علامه شهیر و بزرگوار که در بیان آن آیه ای که برای جریان خورشید بود دو احتمال ذکر کردند.اگر باز به زعم نویسنده وبلاگ ما بر پیش فرض درستی به مطالعه آیات قرآن رفتیم که ایشان خود با فرض مطلق بودن به مطالب کتبی چون تاریخ طبری پرداخته اند در صورتی که قرآن الهی را بیش از 1 میلیارد انسان قبول دارند و از ابتدای نزولش همه را به تحدی خوانده و تا بحال هیچ کس نتوانسته اشکالی بر آن وارد سازد اما طبری یا کتب دیگر نوشته بشر چی؟!پس بهتر نیست اول این را به خود بگویید؟مشکل اینجاست که فکر می کنید قرآن کتابیست که با نگاه به نص آن می توان به تمام مقاصد و ویژگیهایش پی برد همان طور که با زاویه ای متفاوت یعقوب کندی این تصور را می کرد .در حالی که باید به سخن شارحان الهی این اعجاز نگاه کرد تااگر صلاحت باشد از چشمه های حکمتش بهره بری.همان طور که کندی با درجه و توان علمی که داشت تصور می کرد فهم درستی از معانی آن دارد و برای خود لازم نمی دید تا نظری هم به سخن امام(ع) اندازد اما در آخر متوجه اشتباه خویش شد.ولی شما از حقیقت گریزانید که دلیلش هم خود بهتر می دانید .

اسیر فراق شنبه 7 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 10:28 ب.ظ http://www.sehresahar.blogsky.com

سلام
ممنونم که سر می زنید
باید بگم سوژه جالبی رو برای داستانهاتون انتخاب کردین
و البته خیلی هم برام جالب بود که گفتین داستانها از خودتونه
فکر می کردم از یه نویسنده خارجی باشه
البته اینو به خاطر شخصیت های داستانتون نمیگم
به خاطر فضای حاکم بر داستان هاتون بود که این طوری فکر می کردم
به هر حال کارتون خوبه
در مورد ارتباط با مخاطب هم اگرچه در قسمت هایی از داستان ابهام وجود داره
ولی خب اینهم برای خودش یه سبک خاصه که اتفاقا به نظر من جالبه چون باعث تحرک ذهن مخاطب میشه
موفق باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد